معنی แยกออก
แยกออก
جدا شده، جدا شده است، محروم کردن، جدا کردن، شاخه دار
دیکشنری تایلندی به فارسی
واژههای مرتبط با แยกออก
หักออก
หักออก
کَسر کَردَن، کَم کَردَن
دیکشنری تایلندی به فارسی
แดดออก
แดดออก
آفتابی، خُورشید بیرون اَست
دیکشنری تایلندی به فارسی