معنی ya asili
ya asili
ذاتی، طبیعی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با ya asili
kwa asili
kwa asili
بِه طُورِ نُخُستین یا اَصلی، طَبیعَتاً
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ya awali
ya awali
اِبتِدایی، اَصلی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ya siri
ya siri
مَحرَمانِه، راز، تَوطِئَه آمیز، دیر فَهم، مَرموز
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ya pili
ya pili
دَست دُوُّم، دُوُّم
دیکشنری سواحیلی به فارسی