معنی wavivu
wavivu
مردّد، تنبل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با wavivu
wazimu
wazimu
جُنون، دیوانِه، آشُفتِه، دیوانِگی، خُشک مَغزی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wajibu
wajibu
تَعَهُّد، مَسئولِیَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mvivu
mvivu
بی نَظم، تَنبَل، بی حُوصِلِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uvivu
uvivu
کاهِلی، تَنبَلی، بی حالی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wivu
wivu
قابِلِ حِسادَت، حَسادَت، حَسادَت کَردَن، حَسود، رَشک
دیکشنری سواحیلی به فارسی