معنی wakati
wakati
لحظه، زمان، به موقع
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با wakati
wa kati
wa kati
میانِه، وَسَط
دیکشنری سواحیلی به فارسی
hayati
hayati
حَیاتی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
nyakati
nyakati
اُوقات، بارها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
makazi
makazi
مَسکَن، اِقامَتگاه، تَسویِه حِساب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
makali
makali
دانِه داری، لَبِه، تیزی، زَنَندِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mkakati
mkakati
اِستِراتِژی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wakili
wakili
وَکیل دادگُستَری، یِک وَکیل، مُشاوِر حُقوقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wakala
wakala
نَمَایَندِه، آژانس، دَلّال
دیکشنری سواحیلی به فارسی
bahati
bahati
تَصَادُف، شانس، تَصادُفی، اِتِّفاقی، اِتِّفاق، خُوش شانس
دیکشنری سواحیلی به فارسی