معنی wa zamani
wa zamani
گذشته، سابق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با wa zamani
ya zamani
ya zamani
قَدیمی و کُهنِه، قَدیمی، تِکرَاری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa amani
wa amani
آشتی طَلَب، اَز صُلح، آرام
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa amani
kwa amani
صُلح آمیز، دَر آرامِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی