معنی wa sasa
wa sasa
جاری، فعلی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با wa sasa
kwa sasa
kwa sasa
بِه طُورِ حاضِر یا فِعلی، دَر حالِ حاضِر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ya sasa
ya sasa
بِه روز، جاری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
raksasa
raksasa
غول آسا، غول
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kwa sawa
kwa sawa
بِه طُورِ مُعادِل، بَرایِ هَمان
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa saa
kwa saa
بِه طُورِ ساعَتی، دَر ساعَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa baba
wa baba
پِدَری، پِدَر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa tisa
wa tisa
دَر مَرتَبِه نُهُم، نُهُم
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa sifa
wa sifa
تَعریفی، اَز سِتایِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa maua
wa maua
گُلی، اَز گُل ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی