معنی ukoo
ukoo
نسل، قبیله
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با ukoo
ukomo
ukomo
بی پایانی، مَحدود کَردَن، فانی بودَن، مَحدودکُنَندِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی