ترجمه ukarimu به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با ukarimu
mkarimu
- mkarimu
- خُوش بَرخُورد، سَخاوَتمَندانِه، خُوشایَند، مَؤَدَّب، بَخِیل، اِهداکُنَندِه، خُوش رَفتار، مِهمان نَواز، مِهرَبان، خِدماتی، با سَخاوَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
karibu
- karibu
- دَر حالِ نَزدیک شُدَن، تَقریباً، نَزدیک، نَزدِیکی، بِه طُورِ نَزدیک، مُجاوِر، مُجاوِرَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی