معنی ufundi
ufundi
هنر، صنایع دستی، فنّی بودن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با ufundi
fundi
fundi
کارگَر ساختِمانی، تِکنِسین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
fundir
fundir
اِدغام کَردَن، اِدغام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
kiufundi
kiufundi
فَنّی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ufunuo
ufunuo
وَحی، مُکَاشَفِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uyundo
uyundo
بازسازی، ساختار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
utundu
utundu
شِیطَنَت، حُفرِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
fundo
fundo
پَس زمینِه، پایین
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ufupi
ufupi
موجِز بودَن، اِختِصار، کوتاهی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kundi
kundi
جِناح، گُروه
دیکشنری سواحیلی به فارسی