معنی roho
roho
روحانیّت، روح، پر از روح، روحی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با roho
roto
roto
خَرَاب، شِکَستِه، گُسَستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
romo
romo
کُند، کِسِل کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rojo
rojo
قِرمِز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
roxo
roxo
بَنَفش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
roh
roh
روحی، روح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
roh
roh
خام
دیکشنری آلمانی به فارسی