معنی mfungwa
mfungwa
زندانی، یک زندانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با mfungwa
imefungwa
imefungwa
بَستِه، آن بَستِه اَست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kufungwa
kufungwa
بَستَن، بَستِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
fungua
fungua
خَم کَردَن، آن را باز کُن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
funga
funga
بَستَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی