معنی mchoro
mchoro
تصویرسازی، طرّاحی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با mchoro
mchoyo
mchoyo
خَسیس، حَریص، بَخِیل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
choro
choro
گِریِه کَردَن، گِریِه کُن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mohoso
mohoso
کَپَک زَدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
uchoyo
uchoyo
خِساسَت، طَمَع
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mchezo
mchezo
بازی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mchovu
mchovu
فَرسودِه، خَستِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
chory
chory
بیمار، مَریض شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
schor
schor
بِه طُورِ خَشِن، خَشِن
دیکشنری هلندی به فارسی