معنی marisha
marisha
راه پیمایی کردن، کندتر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با marisha
maisha
maisha
مَعیشَت، زِندِگی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
motisha
motisha
تَرغِیب، اَنگیزِه، مُتِحَرِّک
دیکشنری سواحیلی به فارسی
safisha
safisha
پاکسازی کَردَن، پاک کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mazishi
mazishi
جِنازِه، تَشییع جِنازِه، دَفن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Garish
Garish
زِشت، پُرشور
دیکشنری انگلیسی به فارسی