ترجمه kwa uwazi به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kwa uwazi
kwa wazi
- kwa wazi
- با ذِهن رُوشَن، بَدیهی اَست، واضِح، بِه طُورِ عَینی، بِه طُورِ آشِکار، بِه طُورِ واضِح، بِه طُورِ صَریح، بِه طُورِ آشِکارا، رُوشَنی بَخش، بِه طُورِ قابِلِ تَوَجُّه، بِه طُورِ سادِه، آشِکارا
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa ukali
- kwa ukali
- بِه طُورِ خَشِن، با شِدَّت، بِه طُورِ تَهَاجُمی، بِه طُورِ تُند و بی رَحمانِه، بِه طُورِ سوزانَندِه، بی رَحمانِه، بِه طُورِ بی اَدَب، خام، زِبَر، بِه طُورِ شَدید، بِه شِدَّت، بِه صورَتِ خَشِن، بِه طُورِ تُند، با دِقَّت، بِه طُورِ بی اَدَبانِه، بِه طُورِ ناهَموار، بِه شِدَّت اِنتِقاد آمیز، با خُشونَت، بِه طُورِ دَقیق، بِه طُورِ سَختگیرانِه، بی اَدَبانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی