ترجمه kwa ukungu به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kwa ukungu
kwa uchungu
- kwa uchungu
- تَلخ، دَر دَرد، خَشمگینانِه، بِه طُورِ دَردناک، بِه طُورِ زَنَندِه، بِه طُورِ پیچیدِه، با ناراحَتی، آسیب زَنَندِه، بِه شِدَّت، بِه طُورِ گَزَندِه، دَردناکانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی