معنی kwa msimu
kwa msimu
به طور موسمی، برای فصل، به طور فصلی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kwa msimu
kwa simu
kwa simu
بِه صورَتِ تِلِفُنی، اَز طَریق تِلِفُن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wa msimu
wa msimu
فَصلی، فَصل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa krimu
kwa krimu
خامِه ای، بَرایِ خامِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa sumu
kwa sumu
بِه طُورِ سَمّی، بَرایِ سَمّ، زَهرآلودانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی