معنی kwa kuzuia
- kwa kuzuia
- بازدارنده، برای پیشگیری
واژههای مرتبط با kwa kuzuia
wa kuzuia
- wa kuzuia
- بازدارَندِه، اَز پیشگیری
kwa kuvutia
- kwa kuvutia
- سِتایِش بَراَنگیز، جَذّاب، بِه طُورِ جَذّاب، اَفسونگَرانه، با دِلرُبایی، بِه طُورِ مَبهُوت کُنَندِه، بِه طُورِ فَریبَندِه، بِه طُورِ جالِب، بِه طُورِ جَلب تَوَجُّه کُنَندِه، با شِدَّت، فَریبَندِه، بِه طُورِ بَرجَستِه، دِلرُبایانِه
kwa kuruka
- kwa kuruka
- با پَرِش و جَهش، با پَرواز، با جَهش و پَرِش
kwa kujutia
- kwa kujutia
- با پَشیمانی، با حَسرَت
kwa kugusa
- kwa kugusa
- بِه طورِ تَأثیرگُذار، با لَمس، لَمس کُنَندِه
kwa kulia
- kwa kulia
- نالان گونِه، با گِریِه کَردَن
kwa kujua
- kwa kujua
- با آگاهی، آگاهانِه، با اِطِّلاع