معنی kwa kujua
kwa kujua
با آگاهی، آگاهانه، با اطّلاع
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kwa kujua
kwa kuzuia
kwa kuzuia
بازدارَندِه، بَرایِ پیشگیری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa kuruka
kwa kuruka
با پَرِش و جَهش، با پَرواز، با جَهش و پَرِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa kuoza
kwa kuoza
بِه طُورِ گَندیدِه، تَوَسُط پوسیدِگی، بِه طُورِ فاسِد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa kulia
kwa kulia
نالان گونِه، با گِریِه کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa kujutia
kwa kujutia
با پَشیمانی، با حَسرَت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kwa kugusa
kwa kugusa
بِه طورِ تَأثیرگُذار، با لَمس، لَمس کُنَندِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی