معنی kwa hila

kwa hila: با هوشیاری، با ترفند، به طور فریبکارانه، با تزویر، ناقابل اعتماد، فریبکارانه، با فریبکاری، به طور خائنانه، به طور خیانت آمیز

دیکشنری سواحیلی به فارسی

واژه‌های مرتبط با kwa hila

kwa homa

kwa homa: با شِدَّت و تَب، بَرایِ تَب

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kwa hiyo

kwa hiyo: دَر نَتیجِه، بَنابَراین

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kwa hisia

kwa hisia: بِه طُورِ اِحساسی، با اِحساس، بِه طُورِ مَحسوس، بِه طُورِ حِسّی، حَسّاسانِه، حِسّی، بِه طُورِ مَلموس، اَز نَظَرِ خُلقی، بیشُعورانِه

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kwa giza

kwa giza: با تاریکی، دَر تاریکی، بِه طُورِ بی روح، بِه شِدَّت شاداب

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kwa kina

kwa kina: بِه طُورِ جامِع، دَر عُمق، بِه طُورِ کامِل، بِه طُورِ فَراگیر

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kwa wima

kwa wima: بِه طُورِ ایستادِه، بِه صورَتِ عَمودی، بِه طُورِ عَمودی

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kwa sita

kwa sita: بِه طُورِ شِشُم، بَرایِ شِش

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kwa sifa

kwa sifa: بِه طُورِ سِتایِش آمیز، بَرایِ سِتایِش، تَحسِین آمیز، بِه طُورِ سُتودَنی

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kwa shida

kwa shida: با زَحمَت، با سَختی، بِه سَختی، بِه طُورِ دَست و پا گیر، با دُشواری، بِه طُورِ مُشکِل ساز

دیکشنری سواحیلی به فارسی