معنی kuzaliana
kuzaliana
تولید مثل کردن، نژاد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kuzaliana
kuzidiana
kuzidiana
پوشاندَن، با هَم بِجَنگَند
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuzalisha
kuzalisha
آلودِه کَردَن، تَولِید کُنَند، تَولِید کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی