ترجمه kuvuta به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kuvuta
kuvutia
- kuvutia
- جَذب کُنَندِه، جالِب، فَریفتَن، جَذب کَردَن، جَذّاب، جَذّابِیَت، فَریبَندِگی، مَجار کَردَن، قانِع کُنَندِه، دِلرُبا، وَسوَسِه اَنگیز، دِلنِشین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuvua
- kuvua
- گِرِفتار کَردَن، ماهیگیری کَردَن، ماهی گِرِفتَن، تور اَنداختَن، کَندَن، گِرِفتَن، لِباس دَرآوَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuzuia
- kuzuia
- مَمنوع کَردَن، جِلوگیری کُنَد، مُمانِعَت کَردَن، مَسدود کَردَن، بافِر شُدَن، بازداشت کَردَن، مُحَرِّک، بازدارَندِگی، بازدارَندِه، مُخالِفَت کَردَن، پیشگیری، مانِع شُدَن، عایِق بَندی کَردَن، جِلوگیری کَردَن، مَحدود کَردَن، تَحرِیم کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی