kugawa kugawa اِختِصاص دادَن، تَقسیم کَردَن، تَخصِیص دادَن، واگُذار کَردَن، تَوزِیع کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
ukubwa ukubwa بُزُرگی، اَندازِه، عَظَمَت، اِفراط دَر عَظَمَت، مِقدار، وُسعَت دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuzuiwa kuzuiwa خَفِه کُنَندِه، جِلوگیری کَرد، ناکارا کَردَن، مَحدود، گِرِفتار کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuzama kuzama غوطه وَر شُدَن، غَرق شُدَن، مَشغول کَردَن، مَشغولِیَت، سِیلاب آوَردَن، غَرق کَردَن، اُفتادَن، غوطِه وَر کَردَن، غَش کَردَن، سُقوطِ آزاد دیکشنری سواحیلی به فارسی