معنی kutotenda
kutotenda
عدم فعّالیّت، عمل نکردن، بی تحرّکی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kutotenda
kutopendwa
kutopendwa
عَدَمِ مَحبوبِیَت، بی عِشق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutotewa
kutotewa
تُخم گُذاری کَردَن، مُتَّهَم نَشُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutenda
kutenda
مُرتَکِب شُدَن، عَمَل کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی