kutengwa kutengwa بیگانِگی، جُدا شُدَن، کِنارِه گیری، جُدایی، مُنعَزِل، اِنزِوا، جُدا بودَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutunza kutunza مُراقِبَت کَردَن، بَرایِ مُراقِبَت اَز، تَأمین کَردَن، تَوَجّه کَردَن، پَرَستاری کَردَن، نِگَهداری کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutunga kutunga خُلاصِه کَردَن، سُرودَن، تَصَوُّر کَردَن، تَصوِیب کَردَن، راندَن دیکشنری سواحیلی به فارسی