kutsamak kutsamak مُقَدَّس کَردَن، بَرَکَت دادَن، بَخشیدَن، مَحفوظ کَردَن دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kutatua kutatua داوَری کَردَن، بَرایِ حَل کَردَن، تَعیین کَردَن، حَل کَردَن، باز کَردَن پیچیدِگی ها دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutambua kutambua تَصوِیب کَردَن، بَرایِ شِناسایی، تَشخیص دادَن، شِناسایی کَردَن، شِناختَن دیکشنری سواحیلی به فارسی