kusafiri kusafiri رَفت و آمَد کَردَن، بَرایِ سَفَر، سَفَر کَردَن، ناوبَری کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kusubiri kusubiri اِنتِظار کَردَن، مُنتَظِر ماندَن، صَبر کَردَن، اِنتِظار، مُنتَظِر بودَن دیکشنری سواحیلی به فارسی