معنی kusitishwa
kusitishwa
توقّف، فسخ شود
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kusitishwa
kusitisha
kusitisha
مُتِوَقِّف کَردَن، بَرایِ تَوَقُّف، تَعلِیق کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kusafishwa
kusafishwa
پاک شُدِه، تَمیز شَوَد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupitisha
kupitisha
قایِق رِساندَن، عُبور کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی