معنی kushughulikia
kushughulikia
معامله کردن، دسته، دست گرفتن، مبارزه کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kushughulikia
kushughulika
kushughulika
کِنار آمَدَن، بَرخُورد با
دیکشنری سواحیلی به فارسی