جدول جو
جدول جو

معنی kushinda

kushinda
فتح کردن، برنده شوید، شکست دادن، غلبه کردن، غلبه آور، غلبه پیدا کردن، تسلیم کردن، پیروزی یافتن، بردن، مقاومت کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

واژه‌های مرتبط با kushinda

kushindwa

kushindwa
شِکَست خُوردِه، شِکَست، شِکَست طَلَبی، شِکَست خُوردَن، نامُوَفَّق، سَرازیر کَردَن، اَز دَست دادَن، مَغموم، تَسلِیم شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

kushona

kushona
پارچِه کَردَن، دوختَن، گُلدوزی کَردَن، بافتَن، سوزَن زَدَن، دَستکاری کَردَن، نَخ ریختَن، بافیدَن، لَحیم کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

kushika

kushika
گِرِفتَن، نِگَه داشتَن، مُحکَم گِرِفتَن، چَنگ زَدَن، چَسبیدَن، قابِض، اِشغال کَردَن، تَصَرُّف کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی