معنی kushibisha
kushibisha
اشباع کردن، سیر کننده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kushibisha
kuahirisha
kuahirisha
تَعویق، بِه تَعویق اَنداختَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kusahihisha
kusahihisha
تَصحِیح کَردَن، بَرایِ اِصلاح
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kusitisha
kusitisha
مُتِوَقِّف کَردَن، بَرایِ تَوَقُّف، تَعلِیق کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی