ترجمه kusanya به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kusanya
kupanua
- kupanua
- گُستَرِش دادَن، گُستَرِش دَهید، بُزُرگ کَردَن، تَمدِید کَردَن، بُزُرگ نَمایی، طولانی کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupanga
- kupanga
- طَبَقِه بَندی کَردَن، تَرتِیب دادَن، دَستِه بَندی کَردَن، فُرمَت دادَن، اِجارِه کَردَن، سَر و سامان کَردَن، دَستکاری کَردَن، سازماندِهی کَردَن، بَرنامِه ریزی کَردَن، نَقشِه کِشیدَن، رَد شُدَن، زَمان بَندی کَردَن، تَنظِیم کَردَن، قَرار دادَن، مُرَتَّب کَردَن، سازمان دادَن، سیستِماتیک کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupanda
- kupanda
- صُعود کَردَن، گیاه، سَوار شُدَن، بالا رَفتَن، تَشدِید، کاشت کَردَن، کاشتَن، سَواری کَردَن، بَرخاستَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی