ترجمه kupuuza به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
معنی kupuuza
- kupuuza
- بی توجّهی کردن، نادیده گرفتن، غفلت کردن، بی توجّه، سهل انگار، حذف کردن، رد کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kupuuza
kutunza
- kutunza
- مُراقِبَت کَردَن، بَرایِ مُراقِبَت اَز، تَأمین کَردَن، تَوَجّه کَردَن، پَرَستاری کَردَن، نِگَهداری کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupunguza
- kupunguza
- کاهِش دادَن، کاهِش دَهَد، جَمع کُنَندِه، تِعداد زیاد کاهِش دادَن، کاهِش، کَسر کَردَن، کوتاه کَردَن، تَعدِیل، مُلایِم کَردَن، تَنگ کَردَن، بُریدَن، تَسکِین دادَن، آرام کَردَن، بُرِش کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupumua
- kupumua
- دَمیدَن، نَفَس کِشیدَن، تَنَفُّس، بازدَم، نَفَس زَنان، غُرِّش، اِستِنشاق کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kufukuza
- kufukuza
- اِخراج کَردَن، تَعقِیب و گُریز، اَز جابِجا کَردَن، بیرون کَردَن، تَبعِید کَردَن، کیسِه زَدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی