ترجمه kupunguzia به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kupunguzia
kupunguza
- kupunguza
- کاهِش دادَن، کاهِش دَهَد، جَمع کُنَندِه، تِعداد زیاد کاهِش دادَن، کاهِش، کَسر کَردَن، کوتاه کَردَن، تَعدِیل، مُلایِم کَردَن، تَنگ کَردَن، بُریدَن، تَسکِین دادَن، آرام کَردَن، بُرِش کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupungua
- kupungua
- کاهِش، کاهِش یابَد، اِنقِباض، کاهِش یابَندِه، کَم شُدَن، کاهِش یافتَن، لاغَر کَردَن، مُردِه، کوچَک شُدَن، فُروکِش کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی