ترجمه kupita به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kupita
kupima
- kupima
- آزمایِش کَردَن، اَندازِه گیری، کالیبرِه کَردَن، اَندازِه گیری کَردَن، اَندازِه گِرِفتَن، مِقیاس کَردَن، اَندازِه کَردَن، وَزن کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupiga
- kupiga
- زَدَن، ضَرب و شَتم کَردَن، ضَربِه زَدَن، آب شُدَنِ فِلِز، زور زَدَن، کوبیدَن، پوست کَندَن، چَسباندَن، تَپِش داشتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupata
- kupata
- دَریافت کَردَن، دَریافت کُنید، اِستِخراج کَردَن، کَسب کَردَن، یافتَن، گِرِفتَن، بِه دَست آوَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی