kutengwa kutengwa بیگانِگی، جُدا شُدَن، کِنارِه گیری، جُدایی، مُنعَزِل، اِنزِوا، جُدا بودَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupendeza kupendeza نِگَهداری کَردَن کودک، دِلپَذیر، مَحَبَّت اَنگیز، مَطلوب، خُوشایَند، لِذَّت بَخش، زیبا کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupinda kupinda تَحرِیف کَردَن، خَم شُدَن، فُرو رَفتَن، تا کَردَن، تاب بَرداشتَن دیکشنری سواحیلی به فارسی