ترجمه kupasua به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kupasua
kupanua
- kupanua
- گُستَرِش دادَن، گُستَرِش دَهید، بُزُرگ کَردَن، تَمدِید کَردَن، بُزُرگ نَمایی، طولانی کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutatua
- kutatua
- داوَری کَردَن، بَرایِ حَل کَردَن، تَعیین کَردَن، حَل کَردَن، باز کَردَن پیچیدِگی ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuwasha
- kuwasha
- فَعّال کَردَن، خارِش، سوزاندَن، آتَش زَدَن، شُعلِه وَر شُدَن، اِشتِعال کَردَن، آتَش اَفروختَن، خارِش داشتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupumua
- kupumua
- دَمیدَن، نَفَس کِشیدَن، تَنَفُّس، بازدَم، نَفَس زَنان، غُرِّش، اِستِنشاق کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی