ترجمه kupakia به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kupakia
kupaka
- kupaka
- مُرغ را چَرب کَردَن، نَقّاشی کَردَن، گَچ کاری کَردَن، لَکِّه اَنداختَن، خال خالی کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupanua
- kupanua
- گُستَرِش دادَن، گُستَرِش دَهید، بُزُرگ کَردَن، تَمدِید کَردَن، بُزُرگ نَمایی، طولانی کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی