معنی kuongeza

kuongeza: اضافه کردن، برای اضافه کردن، اضافه، تقویت کردن، افزایش دادن، طولانی کردن، تشدید کردن، مخلوط کردن، دراز کردن، مکمّل کردن

دیکشنری سواحیلی به فارسی

واژه‌های مرتبط با kuongeza

kuongoza

kuongoza: فَرماندِهی کَردَن، رَهبَری کَردَن، راهنَمایی کَردَن، هِدایَت کَردَن، قِضاوَت کَردَن، پیشی گِرِفتَن

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kuongezea

kuongezea: تَکمِیل کَردَن، بَرایِ تَکمِیل

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kuongea

kuongea: حَرف اِضافِه گُفتَن، صُحبَت کَردَن

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kuangaza

kuangaza: رُوشَن کَردَن، دِرَخشیدَن، رُونَق یافتَن، پَرتو اَفکَندَن

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kusogeza

kusogeza: جابِجا کَردَن، حَرَکَت کُنید، حَرَکَت دادَن، اِسکُرول کَردَن

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kutongoza

kutongoza: دادگاه کَردَن، اِغوا کَردَن، دَست اَنداختَن

دیکشنری سواحیلی به فارسی

nyongeza

nyongeza: مُکَمِّل، عَلاوِه بَر این، تَکمِیل

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kuingiza

kuingiza: قَرار دادَن، بَرایِ دَرج کَردَن، وارِد کَردَن، نَهادَن

دیکشنری سواحیلی به فارسی

kuongezeka

kuongezeka: تَشدِید، اَفزایِش دَهَد، رُشد پِیدا کَردَن، جوش و خُروش پِیدا کَردَن

دیکشنری سواحیلی به فارسی