جدول جو
جدول جو

معنی kuondoa

kuondoa
حذف، حذف کنید، عزل کردن، نقض، زدودن، خلع کردن، حذف کردن، از بین بردن، نابودی، محروم کردن، برکنار کردن، پاکسازی کردن، رها کردن، ترک کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

واژه‌های مرتبط با kuondoa

kuongoza

kuongoza
فَرماندِهی کَردَن، رَهبَری کَردَن، راهنَمایی کَردَن، هِدایَت کَردَن، قِضاوَت کَردَن، پیشی گِرِفتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

kuunda

kuunda
تَرکیب کَردَن، بَرایِ ایجاد، پِیکَربَندی کَردَن، تَشکِیل دادَن، ایجاد کَردَن، اِختِراع کَردَن، شَکل دادَن، قالِب دادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی