معنی kunyonywa
kunyonywa
استفاده شده، مورد بهره برداری قرار گرفت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kunyonywa
kunyonya
kunyonya
جَذب کَردَن، جَذب کُنَند، مَکِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kunyolewa
kunyolewa
بُریدَن، تَراشیدِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kunyonga
kunyonga
خَفِه کَردَن، آویزان کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی