معنی kunyolewa
kunyolewa
بریدن، تراشیده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kunyolewa
kuondolewa
kuondolewa
حَذف، حَذف شُدِه اَست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kunyonywa
kunyonywa
اِستِفادِه شُدِه، مُورِدِ بَهرِه بَرداری قَرار گِرِفت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutolewa
kutolewa
تَخلِیَه کَردَن، آزاد کَردَن، اِخراج
دیکشنری سواحیلی به فارسی