ترجمه kunuka به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kunuka
kuruka
- kuruka
- پَرواز کَردَن، پَرواز کُن، پَریدَن، پَرِش، پَرِش زا، پَرِش کَردَن، جَهش کَردَن، جَست و خیز کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuanguka
- kuanguka
- فَروَری کَردَن، سُقوط کَردَن، فُروریختِه، پاشیدِگی، اُفتادَن، زَمین خُوردَن، اُفت کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی