معنی kunguruma kunguruma جویدن با صدا، غرّش کردن، زنبور زدن، غرغره کننده، غرّنده دیکشنری سواحیلی به فارسی
nguruma nguruma غُرِّش، رَعد و بَرق، غُرغُر کَردَن، غُرّیدَن، غُرِّش کَردَن، رَعد و بَرق زَدَن دیکشنری سواحیلی به فارسی