معنی kumfufua
kumfufua
بیدار کردن، او را زنده کن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kumfufua
kufufua
kufufua
تَجدید کَردَن، زِندِه کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kufunua
kufunua
بِرِهنِه کَردَن، آشکار کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kumuua
kumuua
تِرُور کَردَن، بَرایِ کُشتَن او
دیکشنری سواحیلی به فارسی