معنی kumbatia
kumbatia
در آغوش گرفتن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kumbatia
kubatiza
kubatiza
مَسیحی کَردَن، غُسلِ تَعمید دادَن، تَعمِید دادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kufuatia
kufuatia
نَتیجِه دادَن، دُنبال کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kukumbatia
kukumbatia
بَغَلگیری، دَر آغوش گِرِفتَن، آغوش
دیکشنری سواحیلی به فارسی