ترجمه kulipua به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kulipua
kulipuka
- kulipuka
- اِنفِجار کَردَن، مُنفَجِر شُدَن، صِدایِ اِنفِجار دادَن، تَرکیدَن، فَوَران کَردَن، اِنفِجاری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kulinda
- kulinda
- نِگَهبانی کَردَن، بَرایِ مُحافِظَت، پَناه دادَن، مُحافِظَت کَردَن، حِفاظَت کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی