معنی kulaumu
kulaumu
متّهم کردن، سرزنش کردن، نسبت دادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kulaumu
kufaulu
kufaulu
مُوَفّق شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kudumu
kudumu
مُقاوِم، دائِمی، پایدار، آخِرین بودَن، ماندِگار، دَوام
دیکشنری سواحیلی به فارسی