ترجمه kukutana به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kukutana
kukusanya
- kukusanya
- جَمع شُدَن، جَمع آوَری کُنید، جَمع آوَری کَردَن، جَمع کَردَن، گِردِ هَم آمَدَن، اَنباشتِه بودَن، گولِه کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kukataa
- kukataa
- مُقاوِمَت کَردَن، رَد کَردَن، کاهِش دادَن، اِنکار کَردَن، عَدَمِ تَایید، مُخالِفَت کَردَن، اِمتِناع کَردَن، واگُذاری، صَرفِ نَظَر کَردَن، اِنکار
دیکشنری سواحیلی به فارسی