معنی kukubali
kukubali
تأیید کردن، پذیرفتن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kukubali
kukubalika
kukubalika
پَذیرِش، پَذیرُفتِه شُد، وُرُود، غیرقابل قبول
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mkubali
mkubali
پَذیرَندِه، او را بِپَذیر
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kubali
kubali
مُوافِق
دیکشنری سواحیلی به فارسی