ترجمه kukiuka به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kukiuka
kuepuka
- kuepuka
- اِجتِناب، بَرایِ جِلوگیری اَز، دُور زَدَن، مَحدود کَردَن، اِنحِراف کَردَن، جاخالی کَردَن، فَرار کَردَن، گُریزان، اِجتِناب کَردَن، فَرارکُنَندِه، پَرهیز کَردَن، اِنحِراف پِیدا کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kulipuka
- kulipuka
- اِنفِجار کَردَن، مُنفَجِر شُدَن، صِدایِ اِنفِجار دادَن، تَرکیدَن، فَوَران کَردَن، اِنفِجاری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuruka
- kuruka
- پَرواز کَردَن، پَرواز کُن، پَریدَن، پَرِش، پَرِش زا، پَرِش کَردَن، جَهش کَردَن، جَست و خیز کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی